ببر بنفش

نظر نمی خواد

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1400/09/14 21:29 ·

♥سیاه قرمز 🖤پارت7

♡ وای خدا فکر کنم بلند شه میکشمون
☆ واای سرم خدا چی شد اخخ ( اناناس:« هییچ عزیزم مرینت گل کاشت) 

☆ نننن مرینت اگه دستم بهت نرسه خفت میکنم پاشدم یه برگه بود برش داشتم داخلش نوشته بود معذرت میخوام ولی امروز روز شوخی هیچ کدومتون تقویم نگاه نمیکنید همین بلا سرتون میاد یه داد بلندی زدم وقتی بلند شدم دیدم مارک با سر وعضع نا جور داره حرف میزنه میاد پیش من خدا شفاش بده(اناناس:« امیـــــــن مخصوصاً خودتو 😂) 
☆ مردم وجی دارن منم کله پوک دارم) 
اناناس:« گمشو
☆ ببند گاراجتو 
اناناس؛:« الاغ 
☆گاو
( بهار:« تا اینا هم کچل کنن بریم فلش بک مارک بدبخت) 
( مری♡ ادری☆)( بریجت&  ساردین@)
(مارک꧂ جولیا~)

فلش بک•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

گرسنم بود گفتم اهای اهالی خونه من مردم من گرسنم꧂
~ اه  بیا ماست با نون بخور
بده که مردم از گرسنگی ꧂
~ بیا
وقتی لقمه اول خوردم تند تند بود سریع اب که داخل لیوان بود کنارم خوردم دیدم تلخ بود  از تنگ  اب برداشتم وقتی از گلوم رفت پایین شور شور بود  بعد انقدر شورم. شده بود که اصلا فکر نکردم اب میوه که تو دست جولیا بود گرفتم یه نفس خوردم اه اه 🤢 داخلش مشروب بود با  قرص جوشان اقا حالم بد شد هم مست شده بودم هم حالم بد بود دارم در وری میگم میرم بالا  تو اتاقم. یه کاغذ هم تو دستم بود꧂
پایان فلش بک•••••••••••••••••••••••••••••••••••••
☆ مارک یه کاغذ تو دستش بود دری وری میگفت راه میرفت   کاغذ ازش گرفتم نوشته بود ببخشید ولی امروز روز شوخی  تقصیر خودت تقویم نگاه نکردی    اقا  اینا دیوونه هستن  معلوم نیست چی دادند به این بدبخت حالش اینجوری کاغذ دادم دستش رفتم دنبال بقیه 
البالو:« به قول ادرین شما روانی هستین
~ تو ببند وجی
♡ اره  ببند اون دهن زشتت 
(تمشک:« اقا دعوا دعوا مرینت با بیل  جولیا با   کلنگ  البالو با اره برقی)
☆  داشتم میرفتم  دیدم ساردین   پخش زمین پاش  گرفتم بالا داره قر میده  

فلش بک•••••••••••••••••••••••
@ خواب بودم دیدم یکی محکم زد تو پام گفت  زلزله  پاشدم  یه میز جلوم بود  پام گیر کرد قدش با سر رفتم تو ظرف ماست  بعد همون موقع گوشیم زنگ خورد اهنگ ساسی بود  با درد پاشدم قر دادم 
 بعدش یه کاغذ افتاد جلو پام هم اومدم برش دارم پام لیز خوردم و بیهوشی 

بای کیوتا نظر۷تا.بزارین تو موضوعات


 

 

❤سیاه قرمز🖤پارت۶

(ادری☆مری♡) 
♡ الانه دو هفته هست ادرین خونه ما هست 
 بریجت:« مرینت  میگم ادرین خواهر برادر نداره؟.
♡ نمیدونم بیا بریم ازش بپرسیم
بریجت:« باش  بریم
☆ مرینت اومد گفت خواهر یا برادر نداری منم گفتم اره دارم اسمش ادرینا رینا   یه برادر هم دارم  مارسی دکتر
♡ اها خیلی هم خوب 
☆ ممنون
 الیا:« امروز داشتم میرفتم ببرون دیدم نینو داره کلویی بوس میکنه    چند روز فهمیدم  عاشق نینو شدم ولی جلوش نشون نمیدم  انقدر عصبی شدم یه اهنگ غمگین گذاشت  رفتم نمیدوستم گجا میرم فقدر میرفتم بعد بارون اومد  انگار اسمونم مثل من حالش گرفته

ساردین:« سلام من ساردین  ( بهار:« شما فامیلیش یه چی فکر کنید هیچی پیدا نکردم)
هستم من   پسر خاله ی مرینت هستم با خواهرم جولیا تازه اومدیم فرانسه  الان میخوایم بریم یه سری به مرینت بزنیم راستش من عاشق بریجت شدم   دختر باهوش خشگلی هست  میخواد بشه معلم  

بریجت:« مرینت ساردین میخواد بیاد خونمون

♡:« اخ جون جولیا  یه نقشه های خوبی دارم  برات اقا ادرین

مارک:« اَهه مرینت  چه کار ادرین داری  ادرین بیچاره که کارت نداره من باهاش جور شدم پسر خوبی بود

♡ به تو چهـــ  دوست دارم میخوام اذیتش کنم 

مارک:« خاک تو سرت 

ساردین سلام بریجت خوبی 

بریجت:« سلام ممنون خوبم شما خوبین 

جولیا:« وااای مری جونممم دلم تنگ شده بود برات 

♡ وایی عشقکم  من بیشتر مخصوصا فضولی 

جولیا:« اخ جون اینبار کی اذیت کنیم 
(نکته دارن جدا جدا یواش حرف میزنن)
♡ اومم ادرین 
جولیا:« ادرین کیه
♡ همون پسر دوست بابام که اومد خونمون اسمش ادرین اوناش میبینیش داره با  مامانت احوال پرسی میکنه 
( بریجت& جولیا~)
~ اها اون پسره خب اول چه کار کنیم 
♡ خب  بیا بهت بگم
(ساردین@ مارک꧂)
@ خب.بریجت خانم  معرفی نمیکنی
& اره ادرین بیا 
☆ بله اومدم 
& خب ایشون ادرین اگرست هستن دوست پدر من و همینطور شریک پدرم 
@ خوش بختم منم ساردین فلا هستم (چیه اینجور نگاه نکنید خب فامیلی از این بهتر نبود)
پسر خاله بریجت خانم 

☆ خوش بختم 
🤛🏻🤜🏻

(اناناس:« خدا شیطان ها را با هم دوست میکند)
(تمشک:« دقیقا مثل جولیا مرینت)
♡ خب  عالی شد برو صداش بزن بیاد 
~ ببخشید ادرین یه لحظه بیا 
☆ باش اومدم  هم پام گذاشتم تو اتاق اقا چشمتون روز بد نبین یه دمپایی خورد تو سرم سبز رخت روم  از کیسه بکس ها خورد تو ملاجم  یه  افتادم  زمین زرده تخم مرغ رخت روم بعد یه جعبه افتاد جلوم خودش باز شد از این ادمک ترسناک ها پرید بیرون داخلش چهار تا سوسک بود افتاد روم کلی جیغ جیغ کردم اخرشم یه مشت خورد داخل ببنی خشگلم بعد یه کاغذ افتاد روسرم و بعد بیهوشی 
(البالو:« جرررر بچرو کشتی مری 😅😂😂)

(مری♡ ادری☆)  (جولیا ~ ساردین@  مارک꧂ بریجت&)

 خدافظ کیوتا 😍🤩 امید وارم خشتون بباد لطفا نظر بدین به ما نویسنده ها هم روحیه بدین  بای عشولکا   البالو:« خواشمندیم در موضوعات بزارین😘😘😘بوس بوس با ی بای 

سلام بیاین نظرات بچتیم

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1400/09/14 20:01 ·

❤سیاه قرمز 🖤 پارت 5

 

(ادری☆ مری♡) 

 

 سه روز بعد••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

☆ خب مرینت یه لحظه میشه بری موبایل من بیاری

♡ بله باش داشتم میرهِرم بالا میگفتم ادرین.گور به گور شده مگه من کلفتت هستم ها یهو با دهن افتادم وای زیر پام سر بود

☆ خب قبل ازاینکه به مرینت بگم بره گوشی بیاره رفتم 

فلش بک••

 خب مایه ظرف شویی روغن ماشین و خوراکی اها عالیی شد قبل از اینکه کسی بره بالا پله چهارمی اندازه دمپایی مرینت از همون چیزی که گفتم زدم که بهش بگم بره گوشیم بباره تا تلافی کنم امیدوارم پاش نشکنه( اناناس:« خاک تو سرت این چیزی که تو درست کردی به جز پاش دستش کمرش سرشم میشکنه) (☆ گمشو تو هم ببند)

(اناناس:« ازما گفتن بود)

پایان فلش بک•••••'''

 

اوه ه صدای جیغ مرینت اومد اهه مرینت واای چیشد یهوو

♡۰ اخخخ پام کمرم سرم دستم هیچی لیز بود افتادم

 

تام:« عزیزم بیا بریم دکتر

مارک:« اِ بابا من خودم دکترم بیارینش رو تخت خب 

 

♡ واای ننه پامم

 

☆ واای همش تقصیر من بود گفتم گوشیم بیارید ببخشید خانم دوپن اقای دوپن

تام و سابین هم زمان:« پسرم اشکال نداره چیزی که پیش میاد(تمشک:« خدایی مامان من بود صدتا حرف به من اون میزد من که بیشتر میگفت خاک توسر دست پاچلفتیت خاککک ببین این دختر از این یاد بگیر از اون یاد بگیر😂)

☆ اخ نقشم گرفت ولی فکر کنم پاش شکشت هر هر دعفه اخرت باشه با من شوخی میکنی

 

♡ پوز خند رو لب ادرین بود فکر کنم تلافی کرد باشه پس بشین من بد ترت میکنم 

 

مارک:« چیزی نشد در رفته پوماد فلان قرص فلان خوبش میکنه خب بیا بندازمش جاا

♡ننن درد داره نن 

 

مارک:« بچه ها دست پاش بگیرین این پارچه هم بزار ین تو دهنش خب یک دوسه جیغغغ خب خوب شد بفرمایید بروید

 

♡جیغغغ وایی الهی خیر نبینی ادرین مارک انشا الله چاق بشی زن گیرت نیاد😅😁

 

☆ خب با الیا نینو رفتیم یه اب هویج بستنی زدیم تو رگ بعدم نینو عاشف کلویی دختر شهردار پاریس شد 🤦🏻‍♀️ (اناناس:« خدا وکیلی نینو با خودت چند چندی) 

نینو:« به تو چه اناناس با بیل افتاد دنبال نینو تا اینا هم بکشن برین ادامه 

 

♡ خب ادرین بیا یه لحظه 

☆بله 

♡ بریم شهر بازی تونل وحشت ترن هوایی 

 

☆ باش بریم 

 

♡ اول رفتیم ترن من الیا جیغ میزدیم هی میپریدیم بغل ادرین نینو و

 

☆ من نینو رفتیم تونل وحشت مثل دخترا جیغ میزدیم میرفتیم بغل مرینت الیا 

♡ خوب شد اینم تلافی ادرین نینو حالشون خیلی بد شد رنگشون پرید براشون اب معدنی خریدیم 

ولی ما ترن به اندازه پسرا نترسیدیم 

 

☆ حالم خیلی بد بود ترسیده بودم رنگم پریده بود اب خوردم بهتر شدم رفتم خونه همون خونه مری اینا

 

نینو:« حالم بیش از حد بد بود رنگم شد مثل کچ دیوار بعد اب خوردن یکم بهتر شدم رفتم خونه خودم

 

البالو :« خدایی شمااز ترن نمی ترسین از تونل وحشت..میترسین خااکک تو سرتوننن مثلا پسر هم هستین خاکک

 

☆ دست رو دلم نزار خون.

 

 

خدافظ لاوام به خدا دستم کنده شد اونایی که نویسنده هستن خودشون میدونن ۶تا نظر دستم کنده شد لطفا نظر بدین 

 

 

 

 

سلام نظر نشه فراموش

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1400/09/14 18:43 ·

 

❤سیاه قرمز 🖤پارت 4 
 
(مری♡ ادری☆)

☆ پدر برای چی میخواهی بری لیون 
گابی:« پسرم برای.شرکت تو برو پیش یکی از دوستام اقای دوپن   دوتا دختر داره بایه پسر
☆هوفف باش
♡ بابا کی میاد این مهمون

تام:« الان میرسه

☆ وسایلم جمع کردم  سوار ماشینم شدم راننده هم همون گوریل انگوری داره من میبره پیش اقای دوپن

♡ اهه بابا این ماشین که داره میاد داخل عمارت اون نیست؟.

تام:« اره دخترم خودش 

☆ رفتیم داخل عمارتشون تقریباً اندازه عمارت ما هست ولی مال اونا  پر از شکوفه هست یه استخر با یه جکوزی هم داشت پشت عمراته  پر از گل رز های رنگی حتی مشکی یه  پله مارپیچی میخوره میره بالا پر از  وسایل خونه خشگل سلیقشون عالیی
♡ اهه بابا این که ادرین

تام:«چه خوب هم میشناسین عالیی 

☆ اِههـ اینکه مری خل چله هست اَههههههههه

♡ ایشش پسره ایکبیری موز گندیده الان بیا تو یه بلایی سرت بیارم(  بهار:« اه مری بلا سرش نیاری بکشیش من رو این کراشما  ♡ دوست دا رم به تو چهه   بهار:« خودت خواستی منم باهات کارا دارم) ( البالو:« هوییی منم رو مری کراش دارم)

تا بحث اینا تموم شه برین ادامه

♡ خب
سابین:« دخترا و پسرا  برین اینارو ببرین بریجت تو شیرینی ببر مرینت تو چای.مارک تو هم میوه  

♡ ایول من چایی خب فلفل نمک زرد چوبه  یه خورده هم سفیده تخم مرغ عالیی شد خب شکر قهوه ای بریم(تمشک:« هویی میکشیش بهار خفمون میکنه)
♡ برو ببنم باو 
☆ داشتم چایی میخوردم دیدم هم شوره هم تلخ هم شیرین هم تند کلا  تاچایی تا اخر خوردم کلی رنگ عوض کردم 

بریجت:«  هوی بیا مری چرا ادرین داره رنگ عوض میکنه(اناناس:« چه زودم دختر خاله میشه)
♡ خب من از پسره خوشم نمیاد باهم لجیم اذیت هم میکنیم پس  منم یکمی یکمی اذیت کردم 
بریجت:« ای شیطون یکمی ها 😂
 
مارک:« بگو ببینم  چی رختی توش 
♡ اِ فال گوش وایسادی 

مارک:« اری

♡ خب فلفل نمک زردچوبه شکر قهوه ای  سفیده تخم مرغ 
مارک:« تا این گفت سرخ شدم یه اجازه گرفتم رفتم تو اتاق کلی خندیدم 

بریجت:« با مارک رفتم خندیدم 

♡😁منم از این لبخند ضایع ها زدم 

☆ موقع که داشتم چایی میخوردم لبخند مرینت یه جوری بود پس کار خودش بود بزار حالا میرم یه بلایی سرت بیارم😅

خب لاوام نظر فراموش نشه نت اضافه خاموش  
تا بعد😘😘😘
3تا 

 

❤سیاه قرمز 🖤پارت 3
سلام برین ادامه

(مری♡ ادری☆)
 
♡  خب من دارم میرم خونه امروز تصمیم گرفتم پر سرو صدا برم لامبور گینی خوشملم پارک کردم داخل پارکینگ اروم رفتم داخل خونه (تمشک:« اه سلام مری   چقدرم به لامبر گینیش می نازه میگم نکن مامانت سکته میکنه  ♡ گمشو برو حوصله تو ندارم میخوام بترسونم به تو چه  تمشک:« خاک تو سرت خاککک من رفتم هر غلطی میکنی بکن 
♡🤪😜  برو به سلامت 

♡ خب  رفتم داخل داد زدم اهااااای اهالی خونه دختر گل سنبلتون اومده نمیاین استقبال هم حرفم تموم شد دیدم خدا  روز بد نبینین اقا از این دمپایی ابری ها که درد داره خورد تو ملاجم اخ ننه اخ غلط کردم  تمشک:«حقته بهت گفتم
♡ تو این هیری ویری که من درد میکشم همین کم بود گمشو ببند تمشک

تمشک؛:«😏😁

(مری.♡ادری☆)

♡ اخ سرم فکر کنم مامانم بود اره

سابین:« اه دختر خجالت بکش اندازه یه گور خری شدی  برو گمشو بالا  میخواد مهمون بیاد  بابات که اومد توضیح میدیم 
♡ بله چشم رفتم بالا سریع پریدم رو تخت دیدم یک عدد عدس عصبی بالای سرم  
تمشک:« یه خورده دیگه دقت کن به جای عدس یه چیز دیگه
♡ امم حالا که میبینم خواهر خل خودم  بریجت هستش 😂🤣

بریجت:«دختر روانی سلام کن درست بیا بالا چرا می پری رو تخت مگه ادم نیستی

♡ن
بریجت:«بابا اومد بیا بریم پایین ببینم  اون.مهمون کیه

تام:« سلام بچه ها داخل شرکت دوست صمیمی من و همون شریکم میخواهن برون لیوَن یک دوماه سه ماهی پسرشون  میان خونه ما اقای اگرست زنگ زد گفت الان پسرش میارن
♡ هوفف باشش پدر
بریجت:«  چشم پدر

مارک:« اکی بابی جونم

تام:« مارک باز دوباره لاتی حرف زدی

مارک:« ببخشید اهه😒

  کیوتام دستم درد گرفت بریم فعلا   عشقام لطفا نظر بدین 5تا بسته 😘  بزارین داخل موضوعات ❤😜💕🌺🌹♥💗💋

❤سیاه قرمز🖤پارت2 

(مری♡ ادری☆) 
♡   داشتیم میرفتیم با الیا دوست صمیمی من که  دوتا پسر خوش تیپ از این خر پولا رو دیدیم یکیش موهای طلایی چشمای سبز جنگلی  پوست سفید دماغ ریز خوشگل  و یه پسر مو قهوه ای  چشمای عسلی  پوست سفید با یه لباس هودی لش زرد و یه خورده مشکی اون پسر مو طلایی هم لباس هودی سبز سیاه یه شلوار جین سبز کفش سیاه  پوشیده بود  بهتر به مو طلایی بگم  موز 😄 به مو قهوه ای هم بگم شیر کاکاـــو
میگم الیا
الیا:«بله
♡  پسر مو قهوه ای بد جور داره نگاهت میکنه

الیا:«   نمیدونم دیوونه هست ولش کن بیا بریم  

☆ خب نینو بریم 

نینو:« باش بریم

الیا:« مرینت راستش وقتی نینو میبینم
♡ یه لحظه وایسا نینو کی؟.
الیا:« اه مگه ندیدی اون پسرا  که مو طلایی مو قهوه ای  داستن هم صدا میزدن اسمشون فهمیدم

♡ اهام.خب حالا کدو مش نینو
الیا:« خب مو قهوای نینو مو طلایی آدرین
♡ اکی حالا بگو وقتی میبینیش  چی میشه 

الیا:« اممممم راستش چجوری بگم چیزه ام چیز امممممم چیز اممم امم امممم
♡ الیاااا
الیا:«بلهههه بب لهه
♡ دیوونه بگو جون به مرگم کردی بگو دیگه

الیا:« باش میگم خب راستش قلبم تند تند میزنه یه خورده سرخ میشم خجالتی میشم   یه دختری وقتی از  کنارش رد میشه با لبخند جوابش میده عصبی میشم  این تند بخونین 

♡ خواهرم تبریک میگویم  این حس تو  عشق ❤ بید 
الیا:«چرت نگو  ( البالو:«  باز تو هم شدی مثل ادرین خنگ بازی در میو ورد  روانی اهه شما همتون خنگین      نویسنده همون نیلو:« اهه وجی ببند بیا برو ادامش بخون   البالو:« اکی اکی من رفتم)

♡ الیا چرت پرت نگو تو عاشقش شدی

الیا:« در ذهن خود اره مرینت راست میگه و اینجا تمام میشود از ذهن خود .   خب مرینت  راست میگی باید  جلوش خوب باشم تا عاشقم بشه
♡ همیشه راست میگم  به نظر من لازم نیست چون دیروز داشت میخوردت پس مطمعن باش عاشقت 
الیا:« لبخند اومد رو لبام😊

••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••چند روز بعد 

نینو:« ما الان با اون دخترا دوست شدیم خوب رفتار میکنیم غیر از تو مرینت که همش کل کل میکنید  خب من فکر کنم عاشق الیا شدم 

☆اره اره معلومه تو همیشه داری میخوری بدبخت پس وا قعا عاشقش شدی 
(مری♡ ادری☆)

☆ در ذهن خود فکر کنم عاشق مرینت شدم.   ... نه نه بابا چرا جرت میگم عاشق جیه دیگه.... نه واقعا عاشقش شدم.... پسر چرا همچین فکری میکنی روانی..... نننن خیلی خشگل مرینت...نننن اون من دوست نداره همش اخم میکنه بد حرف میزنه.. ننن دوسش ندارم 

البالو:«😐ها💛 دیدین دیوونه شد 

نویسنده:«  بچه رد داد   

وووو وجی ادرین وارد میشود اسمش اناناس 

اناناس:« اههه ادرین با خودت چند چندی 😂😂

ووو.    وجی مرینت اسمش  تمشک


فعلا خدافظ لاوام  کیوتا نظر یادتون نره ها🔪🩸 وگرنه میکشمتون 
۴تا کافیه 
عشقولیام  خدافظ دستم پوکید اگه بگین کم خفتون میکنم راستی داخل  موضوعات بزارینش

خب پارت اول

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1400/09/14 17:32 ·

 

❤سیاه قرمز🖤  پارت1


سلام من مرینت دوپن هستم  

یک خواهر دارم به اسم بریجت  اون از من دوسال بزرگ تر18سالش  رشتش  معلمی  یه برادر هم  به نام مارک دارم   اون خیلی خوب.من  باهاش راحتم همه چی بهش میگم 4سال بزرگتر 22سالش  دکتری میخونه  خودمم طراحی میخونم 16سالم   

سلام من ادرین  اگرست هستم 20سالم دارم طراحی میخونم  یه دوست صمیمی دارم اسمش نینو هم  سن   دوتا خواهر دارم شیطون بلا  دو قلو هستن ادرینا رینا   یه برادر دارم 27سالش  الان خارج کشور  فکر کنم تا الان دیگه شده باشه دکتر نمیدونم ازش سراغ نگرفتم    الان دارم میرم دانشگاه 
(علامت ادرین☆ علامت مرینت♡) 
 وجی وارد میشود وجی جون اسمت چیه 

از زبان وجی.  بنده وجی تو هستم اسمم البالو  و شما

از زبان نویسنده:   بنده نیلوفر هستم

خوش بختم✊🏻

♡ هیچی دیگه یکی بودن شدن دوتا 

☆ داشتم میرفتم تو راه یه دختر خشگل  دیدم موهاش ابی چشماش رنگ اقیانوس ادم توش غرق میشد    یه دختر مو نارنجی با چشمای خشگل  قهوه ای دیدم نینو داره مو نارنجی میخوره زدم تو دستش هوی نینو هواست کجاست 
نینو:«  داشتیم میرفتیم یه دختر خشگل مو نارنجی ناز دیدم داشتم درسته میخوردمش  که ادرین زد تو دستم گفت هواست کجاست 
☆ نینو دخترو تفش کن 

نینو:«۰ها؟  
☆ الاغ میگم دختر مردم خوردی تفش کن 

نینو:« اهااا گمشو دیوونه 

☆😂😂😂😂

این پارت ازمایشی هست لطفا بگین خوب یا بد تا ادامش بدم اگه خوبه داخل موضوعات بزارین بای لاوا